جدول جو
جدول جو

معنی شاه بلاغ - جستجوی لغت در جدول جو

شاه بلاغ
(بُ)
دهی از دهستان ایجرود بخش مرکزی زنجان. دارای 86 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و عسل است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

جوانی هم بالا و همسال داماد که شب عروسی دوش به دوش داماد حرکت می کند، ساق دوش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاه بلوط
تصویر شاه بلوط
درختی جنگلی با برگ های بیضی نوک تیز که میوه اش مصرف دارویی دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاه بال
تصویر شاه بال
بزرگ ترین پر از بال های پرنده
فرهنگ فارسی عمید
نوعی پرندۀ شکاری از تیرۀ باز با منقار و چنگال های قوی و پرهای زرد، خرمایی یا سفید که آن را برای شکار کردن پرندگان تربیت می کنند، باز سفید و بزرگ
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
رجوع به شاه بلوط شود
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ بُ)
دهی از دهستان احمدآباد بخش تکاب و 17 هزارگزی شمال خاوری راه ارابه رو تکاب به شاهین دژ. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل سالم است. سکنۀ آن 743 تن. آب آن از رود خانه سارق میباشد. محصولات آن غلات، بادام، حبوبات، کرچک. شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
دهی است از دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان خلخال واقع در 12 هزارگزی شمال آغ کند. دارای یک صد تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
شاباش در تداول عامه، سکه یا نقل که بر سر داماد و عروس نثار کنند، (از یادداشت مؤلف)، رجوع به باش شود
لغت نامه دهخدا
از روایت مؤلف الجماهر چنین برمی آید که نام یکی از پادشاهان نواحی هند بوده است و گوید که: یاقوت را از کدکدیا (کرکد) مقر شاه بلول آورند و آن مدت هفت روز با توابع کشمیر و قصبۀ اردستان یا (ادستان) مسافت دارد. (از الجماهر ص 88)
لغت نامه دهخدا
باد شدید، باد سخت وزنده، طوفان:
چو طوفان کند شاه باد نهیبش
شود دفتر نه فلک جمله ابتر،
محمدقلی (از بهار عجم)
داماد شاه، (ناظم الاطباء)، اما جای دیگر دیده نشد، و محتمل است که تصحیف شدۀ شاه داماد باشد
لغت نامه دهخدا
(بَ)
دهی از دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل. دارای 54 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی از دهستان لاله آباد بخش مرکزی شهرستان بابل. دارای 360 تن سکنه. آب آن از رودخانه و چشمه. محصول آن برنج، مختصر غلات وپنبه و کنف است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
دهی از دهستان درجزین شهرستان همدان. دارای 69 تن سکنه. آب آن از چشمه و رودخانه. محصول آن غلات و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
دهی از دهستان نیر بخش مرکزی شهرستان اردبیل. دارای 52 تن سکنه. آب آن از چشمه و رود. محصول آن غلات و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
دهی از دهستان قاقازان بخش ضیأآباد شهرستان قزوین. دارای 147 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و یونجه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
دهی از دهستان بخش ورزقان شهرستان اهر. دارای 245 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و حبوبات است. در دو محل بفاصله یک کیلومتر بنام شده بلاغ بالا و شاه بلاغ پایین مشهور و سکنۀ شاه بلاغ بالا 161 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
شاه بالوت. معرب آن هم شاه بلوط. (حاشیۀ برهان چ معین). نوعی از بلوط باشد بغایت شیرین. سموم را نافع است و مثانه را سود دهد و آن را برومی قسطل خوانند. (برهان). نام درختی است که آن را کستنه گویند. (از اقرب الموارد). او را بسریانی بلوط ماسکا گویند. اهوازی گوید: اورا برومی قسطنه گویند و هیأت او به اندازۀ نیمۀ جوز بود و مزۀ او بمزۀ فندق تر شبیه بود و قوت او قوت بلوط است. (ترجمه صیدنۀ ابی ریحان بیرونی). این درخت که در ایران نیز کاشته میشود در جنگلهای اروپاو امریکا فراوان است. در خاکهای نرم و مرطوب و عمیق میروید. ریشه های آن عمیق است و ریشه های پهلوئی نیز دارد. درختی است روشنائی پسند و آهک گریز که خوب جست میدهد و بروش شاخه زاد برداشت میگردد. درخت شاه بلوط زود می پوسد و میان تهی میگردد. و چوبش برای ساختمان مناسب نیست. از آن بشکه و از درختان جوان آن قید بشکه میسازند. سوخت آن متوسط است. میوۀ آن خیلی خوراکی و مطبوع است. پوستش دارای مازوج فراوان میباشد این درخت در اغلب کشورها مبتلا به آفات قارچی است و باید در وارد کردن آن مراقبت لازم بشود و گلهای مادۀ این درخت سه تایی و تشکیل سه میوه میدهد که در پیاله ای خاردار قرار گرفته و خوراکی است. (از جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 284) (گیاه شناسی گل گلاب ص 277) (فرهنگ فارسی معین). قسطنۀ هندی. قسطانۀ هندی. کستانۀ هندی. کستانۀبیابانی. ابوفروۀ الحصان. (فرهنگ گیاهان) : و از شهر بردع ابریشم بسیار خیزد و استران نیک و روناس و شاه بلوط. (حدود العالم). شاه بلوط معروف است در ثمره اش خشکی کمتر از بلوط است. (نزهه القلوب).
- شاه بلوط آب پز، که در آب گرم افکنده باشند تا پخته گردد.
- شاه بلوط بری، قسمی شاه بلوط است.
- شاه بلوط بوداده، که در تابۀ آهنی و بر آتش نهاده باشند تا از تف آن برشته گردد.
- شاه بلوط مصری، نوعی شاه بلوط است.
- شاه بلوط هندی، نوعی شاه بلوط است.
رجوع به بلوط شود
لغت نامه دهخدا
(هَِ چِ)
لقبی است که شیرازیان به احمد بن موسی علیه السلام داده اند که در آن شهر مدفون است و بقعه ای دارد. و مهمترین زیارتگاه شهر شیراز است و نزدیک مسجد نو واقع است. حضرت میرسید احمد (ع) در آغاز قرن سوم هجری بشیراز آمد و همان جا وفات یافت. در زمان اتابک سعد بن زنگی امیرمقرب الدین مسعود بدرالدین وزیر این شهریار بقعه و گنبدی بر مزار وی ساخت و اتابک نیز رواقی بر آن افزود و سپس ملکه تاش خاتون مادرشاه ابواسحاق اینجو در سالهای 745- 750 هجری قمری تعمیرات اساسی در آن انجام داد. (و تاریخ بنای اصل قبه طبق شیرازنامه در سال 744 هجری قمری بوده است. (تعلیقات قزوینی بر شدالازار ص 393)) و بقعه و بارگاه و مدرسه عالی و مدفنی برای خود در جنوب آن ساخت و سی هزار جزو قرآن نفیس منحصر بفرد با خطوط ثلث طلایی و تذهیب عالی مورخ به 745 و 746 هجری قمری را بر آن وقف نمود. از ابنیۀ شاه خاتون چیزی باقی نیست لکن قرآنها محفوظ مانده است و در موزۀ پارس نگاهداری می شود. درزمان سلطنت شاه اسماعیل اول بسال 912 متولی بقعه که نامش میرزا حبیب اﷲ شریفی بود تعمیرات اساسی در این بنا انجام داد و در 997 هجری قمری بر اثر زلزله نیمی از بنا منهدم گشت و تعمیر مجدد یافت و در قرن سیزدهم هجری چند بار خراب شد و مجدداً تعمیر و ساختمان گردید و فتحعلیشاه قاجار در سال 1243 هجری قمری ضریحی بر آن وقف نمود. بر اثر زلزلۀ سال 1269 باز خرابیهایی به بقعه وارد آمد و مرحوم محمد ناصرظهیرالدوله آن راتعمیر کرد بیت ذیل را درباره گنبد شاه چراغ قبل ازخرابیها و تجدید ساختمان نقل مینمایند:
نور میبارد از این گنبد هفتاد و دو ترک
از در مسجد نو تا به در شاه چراغ.
آخر بار مرحوم نصیرالملک گنبد آن را تعمیر نمود ولکن بعلت شکافهای متعددی که برداشت در سال 1337 هجری شمسیگنبد را برچیدند و بجای آن با آهن و مصالح ساختمانی مناسب گنبد سبک و قابل دوام بهمان طرح و بهزینۀ مردم شیراز ساخته اند. بنای کنونی مشتمل بر ایوان اصلی در مشرق و حرم وسیع و شاه نشینهایی از چهار جانب و مسجدی در جانب مغرب حرم و اطاقها و مقبره های متعدد متصل به بقعه است. آینه کاری و نوشته های گچ بری و تزیینات و درهای نقره و رواق و حرم وسیع این بقعه بسیار جالب توجه است و مرقد مطهر در شاه نشین بین محوطۀ زیرگنبد و مسجد بالای سر امامزاده قرار دارد و این سبک مرقد که در وسط محوطۀ زیر گنبد بنا شده از زیارتگاههای معروف شهر شیراز بشمار میرود. دو منارۀ کوتاه در دو انتهای ایوان زینت بخش بقعه بوده و صحن وسیع از سه جانب آن را احاطه نموده است. بقعۀ شاه چراغ در تاریخ 20 بهمن ماه 1318 هجری شمسی ذیل شمارۀ 363 در فهرست آثار تاریخی بثبت رسیده است. (اقلیم پارس تألیف سیدمحمدتقی مصطفوی ص 64). و نیز رجوع به احمد بن موسی بن جعفر... شود
لغت نامه دهخدا
نام محلی در کنار راه خوی به ماکو، میان کسیان و مریملر در 62 هزارگزی خوی، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
دهی از دهستان قره قویون بخش حومه شهرستان ماکو. دارای 414 تن سکنه. آب آن از قنات و درۀ خورابلو. محصول آن غلات و حبوبات و انگور است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(هَِ چِ)
عوام آنگاه که چراغ روشن است و سوگند خوردن خواهند اشاره به چراغ افروخته کنند و گویند: به این شاه چراغ. (یادداشت مؤلف). یا به این شاه چراغ قسم. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان آلان براغوش شهرستان سراب، دارای 820 تن سکنه، آب آن از رودخانه، محصول آن غلات و حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان درجزین بخش رزن شهرستان همدان، دارای 152 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصول آن غلات و حبوبات و لبنیات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
مأخوذ از شاه بمعنی داماد و بالا بمعنی همدوش، (از فرهنگ نظام)، بمعنی همدوش است و به ترکی ساقدوش خوانند و آن شخصی باشد که بقدو بالا و سن و سال موافق باشد با قد و بالا و سن و سال کسی که او را داماد میکنند و او را نیز مانند داماد آراسته کرده همراه داماد بخانه عروس برند، (برهان قاطع)، شه بالا، شه باله، (برهان قاطع)، کسی که بقد و بالای داماد باشد، (انجمن آرا) (آنندراج) :
در شادی خضرخان والا
شادی خان است شاه بالا،
امیرخسرو (از فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا
(نِ بُ)
دهی است از دهستان به به جیک بخش سیه چشمه شهرستان ماکو. واقع در 36هزارگزی جنوب سیه چشمه و هزارگزی شمال شوسۀ چشمه قره ضیاءالدین. دامنه است و سردسیر دارای 70 تن سکنه آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات و شغل مردمان آن زراعت و گله داری و صنایع دستی اهالی آن جاجیم بافی و راه آنجا ارابه روست. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
نام محلی است کنار راه سنندج و مریوان میان قلعه شیخ و گردنۀ کاران در 61هزارگزی سنندج
لغت نامه دهخدا
(بُ)
دهی است از دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد که در 5500 متری خاورآغ کند و در 22500گزی شوسۀ میانه به زنجان واقع است. ناحیه ای است کوهستانی با آب و هوای معتدل و 102 تن سکنه که آب آن از دو رشته چشمه تأمین میشود و محصول عمده آن غلات و حبوبات و سردرختی و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم و گلیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
نام شخصی که خدمت شمع و چراغ شاه عباس داشت. (غیاث اللغات) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
دهی از دهستان قشلاق بزرگ بخش گرمسار شهرستان دماوند. دارای 212 تن سکنه. آب آن از حبله رود. محصول آن غلات، بنشن، پنبه، انار، انجیر و انگور و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(بُ غِ)
دهی از دهستان موگویی بخش آخوره شهرستان فریدن. دارای 339 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات. محصول آن غلات و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
جوانی هم سن و هم قد داماد که شب عروسی دوش بدوش داماد حرکت میکند ساق دوش
فرهنگ لغت هوشیار
گوناگون رنگارنگ شاخ در شاخ، دور و دراز. یا شاخ بشاخ شدن، شاخ حیوانی بشاخ دیگر گیر کردن به هنگام مبارزه، گلاویز شدن دو تن
فرهنگ لغت هوشیار
درختی است بزرگ و زیبا و دارای برگهای بیضوی از تیره پیاله داران و جزو دسه بلوط ها از رده دو لپه ییهای بی گلبرگ. گلهای نر و ماده این گیاه بر روی یک درخت قرار دارند. گلهای نر آن دارای پرچمهای متعدد و گلهای ماده که هر سه تای آن در پیاله ای قرار دارند دارای تخمدان 3 تا 6 خانه یی هستند. میوه این گیاه در پیاله خارداری قرار گرفته است. شاه بلوط در اکثر اروپا و آسیا از جمله ایران به فراوانی می روید. قسمت مورد استفاده این درخت پوست و چوب و رگ و میوه آن است قسطل قسطانیه کستانه آغاجی قسطانیه آغاجی طراس بلوطالملک. یا شاه بلوط آبی. چلیم. یا شاه بلوط اسبی. شاه بلوط هندی. یا شاه بلوط بری. شاه بلوط هندی. یا شاه بلوط خوک. شاه بلوط هندی. یا شاه بلوط صحرایی. شاه بلوط هندی. یا شاه بلوط هندی. گونه ای شاه بلوط که دارای میوه های درشت تر و مصرفش مانند شاه بلوط است. میوه های این گونه شاه بلوط در اروپا به نام مارون به بازار عرضه می شود و به همین جهت این گونه شاه بلوط را در اروپا به نام درخت مارون می نامند. درخت مذکور به عنوان زینت نیز کشت می شود. اصل این درخت از هندوستان است قسطنه هندی قسطانه شاه بلوط بری شاه بلوط صحرایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاه بالا
تصویر شاه بالا
ساق دوش
فرهنگ فارسی معین
((بَ))
درختی است بزرگ و زیبا و دارای برگ های بیضوی جزو دسته بلوط ها از رده دولپه ای های بی گلبرگ. گل های نر و ماده این گیاه بر روی یک درخت قرار دارند. قسمت مورد استفاده این درخت پوست و چوب و برگ و میوه آن است
فرهنگ فارسی معین